محمدمهدی جانمحمدمهدی جان، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

نفس مامان مریم

زیارت رسول الله وخانه خدا

1393/1/29 13:55
نویسنده : مامان مریم
558 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مامان مریم انشالله همیشه سالم وخوش باشید عذرخواهی می کنم دیراومدم چون مامان مریم درگیراداره ودرس بودم بعد امتحانات ترم شروع شد اصلا متوجه گذشت زمان می شدم نفس مامان هم خیلی خوب بامن وبابانادر همکاری کردخلاصه امتحانات تمام شد هفته بعد ما پروازبرای مدینه منوره داشتیم ما١٦بهمنروزچهارشنبه  ساعت ٤رفتیم فرودگاه برف شدیدی می بارید بخاطر برف چندروز ادارات ومدارس تعطیل شده بود مارفتیم بعدازکلی معطلی درفرودگاه ساعت ٩شب اعلام کردن یکی اززائرین درهواپیمافوت شد هواپیما ناچارشد به فرودگاه جده برگرده دیر تر میاد بعد ساعت ١١شب اعلام کردن مشکل فنی برای پیش اومده امشب پرواز لغوشد تافردا فرداش خودشون زنگ زدن گفتن پروازکنسل شد شنبه بیان ساک وسائل تون بگیر ین ماهمه ناراحت بودیم چون ازهمه خداحافظی کرده بودیم من رفتم خونه مامان جون دیدم بابانقی مریض کنار بخاری خوابیده بود خاله راحله وعمو اکبر وبچه ها اومدن خونه مامان جون مامان جون باخودشون بردن بیرون من هم آنجا موندم شام عدسی خوشمزه درست کردم ساعت ٧غروب یکی ازهمکاران که دختر وداماش چون باماهمسفر بودزود تر به ماخبر داد که باید بریم بعدازکمی شرکت هماگیلان زدن گفتن شمافرداپروازدارین ماهم فرداش رفتیم فرودگاه ولی ماباز باورنمی کردیم که بریم ولی به خواست خدا رفتیم صبح رسیدیم رفتیم هتل بعدازکمی استراحت رفتیم مسجد رسول نبی چه عظمتی خدایا شکر که مارو قابل دونستی بعدازسه روز به طرف مسجد شجره حرکت کردیم نفس مامان بایدمحرم می شدصدای لبیک وقتیبه گوش می رسید یه حس وحال خوبی داشتیم چون وقتی روحانی کاروان می گفت اینجا داوازه امن الهی است نفس مامان وقتی به هتل رسیدیم روحانی کاروان گفت هرکس آماده است بریم برای انجام اعمال نفس مامان هم باما همراه شد تمام اعمال راخودش انجام دادجز نمازهاشو که روحانی کاروان گفت باباش می تونه بخونه ناگفته نمونه که نفس مامان عوض بابابزرگش بابای باباش وعموکیوانش طواف انجام داد

پسندها (4)

نظرات (2)

مامان جون
5 شهریور 93 14:40
زیارتتون قبول باشه عزیزم ایشالله حج تمتع مشرف شین
مامانه شایلین
28 آبان 94 10:01
ای جوونم چه پسر گلی